روایتی از دریچه احساس از دیدار با فرمانده نیروی دریایی ارتش مستقر در جزیره خارگ

آری امروز هم روز خداست ... مثل تمامی روزهای زندگی با توکل به حضرت سبحان پاشنه کفشم را بالا کشیدم و به امید شروع روز کاری با گذر از راهروی وسط باغچه به مرغها و اردک های میهمان خانه ام آب و دانه ای دادم و به سمت بیمارستان صنعت نفت راهی شدم ، در این مسیر کوتاه هوای خنک صبحگاهی نسیمی بس مرطوب و ترنمی از  از سوی دریا به گونه هایم نوازش میداد تا اینکه به محل کارم رسیدم از اولین کارهای روزمره نگاه کردن به تقویم روی میز کارم هست . با ورق زدن تقویم روز کاری گذشته  چهره روز نو به رویم چشمک زد تاریخ ٧ آذر را نشان می داد  و در پایین صفحه با خطی درشت مناسبت ان روز را یاد آور می شد .آری هفتم آذر ماه روز حماسه سازی ناوچه قهرمان پیکان در تقویم ماندگار شده بود با دیدن این صفحه با خودم فکر کردم امروز چه روزی است ؟؟؟

روز نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی کشورمان است

با دیدن این مناسبت چهره ی سبزه و قامت بلند توام با خنده و در عین حال شجاع فرمانده پایگاه دریایی ارتش مستقر در جزیره در جلوی دیدگانم تجلی کرد و این فرمانده کسی نبود جز ناخدا سعید الهی ...  همان کسی که در روز پزشک با دسته گل قرمز رنگ و یک بسته شیرینی به پاس تقدیر از زحمات پزشکان بیمارستان باتفاق کادر نظامی خود به دفتر دکتر لشکری وارد شده بود

به ذهنم اینچنین وانمود شد که چه خوب می شود امروز که روز نیروی دریایی است به حضور ناخدا رفته و این روز مبارک را با عرض یک خدا قوت به این عزیزان دریابانان دریا دل تبریک بگوییم

در کسری از ثانیه موضوع را به جناب عبدالله زاده رییس روابط عمومی و اقای عزیزی مترون بیمارستان اطلاع دادم که انان نیز از کار استقبال کردند ، ساعت ١٠ صبح هست از طریق یکی از همکاران طب صنعتی شماره موبایل مسوول دفتر ناخدا الهی را برای رزرو وقت ملاقات گرفتیم و درخواست دیدار با فرمانده پایگاه را مطرح کردیم . در نظرم بعید میرسید که وقت دهد چون در ان روز میهمانان مختلفی از تهران هم برای ان یگان أمده بودند

از طریق مسوول دفتر فرماندهی موضوع درخواست دیدار کارکنان بیمارستان نفت با جناب ناخدا الهی مطرح شد که با توجه به عطوفت قلبی که از ایشان سراغ داشتیم سریعا پذیرفته بود و ساعت دیدار را ١١:٣٠ اعلام کرده بود

با شنیدن این خبر بلا درنگ به سمت همکارم هوشنگ عبدالله زاده (رئیس روابط عمومی بیمارستان خلیج فارس خارگ ) رفتم که وقت تعیین شده را به ایشان اطلاع دهم ولی غافل ازاینکه تنها ١٥ دقیقه به اذان ظهر مانده و موسم نماز فرا رسیده جناب عبدالله زاده مثل همیشه اهمیت نماز اول وقت را سر لوحه کارهای خود داشت وضو گرفته وارد نماز خانه شد و پس از اقامه چندین نماز قضا بالاخره نماز ظهر و عصر را به أفق خارگ اقامه نمود و برای سوار شدن بر ماشین به پلکان بیرون بیمارستان راهی شد در حین برداشتن کیف دستی تلفن اقای عزیزی را گرفت و خبر ملاقات در پایگاه دریایی را به ایشان یاد آور شد، از در بیمارستان که بیرون رفتیم در نظرم اینچنین بود که در این دیدار به ناخدا چه گفتگویی را مطرح کنیم ؟؟؟

به هوشنگ گفتم به ناخدا چه میخواهی بگویی ؟؟؟ هوشنگ با طمأنینة خاص خود گفت من خوراکم این چیزهاست به در پایگاه که رسیدیم دژبان با علامت دست سوْال کرد کجا ؟؟؟؟؟

گفتیم از قبل وقت ملاقات گرفتیم با جناب ناخدا ... اسم ناخدا که آمد دژبان با حساسیت خاصی گفت اجازه بدهید هماهنگ کنم پس از یک دقیقه با لبی خندان به سمت ما آمد و گفت هماهنگ شده .جاده مستقیم فرعی سوم دست چپ این آدرسی بود که دژبان به ما داد . طَی کردن این مسیر در میان ساختمان هایی که هر کدام شعار های دینی و نظامی روی آن نوشته شده بود در کمتر از دو دقیقه گذشت تا روبروی دفتر فرماندهی پایگاه دریایی رسیدیم. خودروی خدمت سفید رنگ با پلاک زرد رنگ فرماندهی در روبرو پارک بود دو نفر سفید پوش بلند قامت در جلوی در دفتر فرماندهی به استقبال آمده بودند ، کارکنان بیمارستان نفت در بین دیگر نهاد ها و سازمان ها از احترام خاصی برخوردارند و این موضوع در استقبال از ما به وضوح مشخص بود در همین فکر بودم که ناخدا سعید الهی با تبسمی از سر صدق و عطوفت به طرف ما آمد و با ادای احترام نظامی کارکنان دفتر ایشان وارد دفتر کار ناخدا شدیم .نظم و چینش وسایل داخل دفتر نشان از حاکمیت نظم ارتشی داشت که ناخدا فرمانده آن پایگاه بود

از قبل که وارد شدیم وسایل پذیرایی و میوه جات روی میز مهیا بود پس از خوش آمد گویی فرمانده به ما رضا عزیزی مترون بیمارستان ضمن عرض تبریک به ایشان یادآور شد که آن فرماندهی در روز  پزشک چطور با احترام خاصی وارد بیمارستان شده و به هر کدام از پزشکان شاخه گلی اهدا کردند و این قدر شناسی شما را موظف به جبران دانستیم

طبق روال همیشه هوشنگ عبدالله زاده که سخنگویی بیمارستان را در هر محفلی عهده دار است لب به سخن گشود و ضمن تبریک هفتم آذر روز نیروی دریایی را با تزریق احساس خاص خود به فرمانده القا نمود ، صحبت از شهدای نیروی دریایی ارتش و سختی های انان در این جزیره در ایام جنگ تحمیلی ادامه صحبت های عبدالله زاده با نا خدا الهی بود که چه عشقی در این کار است که سربازی اینچنین از سر تعصب به مام میهن در سخت ترین شرایط اب و هوایی ، دوری از خانواده با کمترین امکانات سختی موجود از همه جهات را به خود تحمیل میکند و با رسا ترین صدا بانگ بر میدارد که چو ایران نباشد تن من مباد .صحبت های همکارم هوشنگ عبدالله زاده به إتمام رسید که ناخدا الهی ضمن إبراز خرسندی از إظهار لطف کارکنان بیمارستان نفت به کارکنان دریایی خارگ این دیدار را موجب تقویت روحیه به سربازان دریابان ان یگان دانست. نا خدا الهی که در جمع صمیمی صحبت های خود را اینچنین ادامه داد...

امروز نیروی دریایی ارتش بِنَا به فرمودی حضرت اقا نیروی راهبردی است که از دریای عمان تا خلیج عدن و تنگه باب المندب و در ماموریت های جدید حفاظت از منافع کشور عزیزمان را در پهنای اقیانوس ها را عهده دار شده ضمن اینکه اماری شگفت انگیز از اسکورت هزاران کشتی نفتکش دو دوران جنگ تحمیلی توسط نیروی دریایی ارتش ارایه داد و گفت این تنها گوشه ای نا گفته های جنگ با محوریت نیروی دریایی است و از این موضوع که عدم مستند سازی و آرائه ان در قالب فیلم سینمایی از دلاور مردی های کارکنان ارتش موجب این شده است نسل جدید امروزی از شجاعت کارکنان دریایی ارتش بجز مسائل جزیی اطلاع چندانی ندارند

دیگر سخنان ناخدا الهی از ساخت ناو کلاس موج سهند تماما بومی از نقاط قابل تقدیر دو دوران تحریم خبر داد که در روزهای اینده به ناوگان نیروی دریایی إلحاق میشود . در میان صحبت های با شوق و ذوق ناخدا یک نکته به وضوح دیده میشد و ان تعصب سازمانی و عشق به وطن بود که از ایشان فرماندهی قاطع و شجاع ساخته بود. صحبت های ناخدا الهی رو به پایان بود که یک سوْال ذهن مرا به خود مشغول کرده بود از جناب ناخدا الهی پرسیدم هر چند تا حدودی جواب برایم روشن بود ولی صحت ان از زبان متخصص این رسته برایم جلوه ی دیگری داشت. در حین بلند شدن از جناب ناخدا پرسیدم جناب ناخدا درسته که ریشه اصلی کلمه ناخدا ((( ناوخدا ))) بوده ؟؟؟ یعنی خدای ناو ؟؟؟

ایشان نیز با تأیید صحبت های این حقیر این موضوع را یاد آور شد که أصل کلمه ناوخدا بوده ولی به مرور زمان واو حذف شده و بدین منظور بوده که همه کاره یک ناو فرمانده ان بوده که به خدای ناو مشهور شده بود

در پایان با یک عکس یادگاری با جناب ناخدا الهی دفتر ایشان را به مقصد بیمارستان خلیج فارس نفت جزیره خارگ ترک کردیم.

ضرغام ابراهیمی رئیس حراست بیمارستان خلیج فارس جزیره خارگ